گادتب: بعد از شکست حکومت خودمختار آذربایجان، فقر و فلاکت عجیبی براین منطقه حاکم شد که یوسف مجتهدی، نماینده تبریز بدان «متزلزل شدن بنیان جامعه» گفته است. عمق فاجعه چنان بود که جلادباشی قوام السلطنه، در بهار 29، خطاب به شاه نوشت که «ایکاش در آبادی، عمران، رفع خرابیها و خسارتها توجه بیشتری مبذول شده بود که اهالی رنجدیده و فلکزده آنجا به اطراف و اکناف پراکنده نمیشدند و امروز آذربایجان بصورت بهتر و آبرومندتری عرض اندام میکرد».
نهم آذر 28 خبرگزاری آسوشیتد پرس نوشت که «هزاران آذربایجانی برای فرار از تهدید قحطی، درچند روز اخیر به تهران سرازیر شده، بدون خوراک و منزل در پیادهروها، در گودالها و استاسیون بزرگ راهآهن تهران منزل گرفتهاند». گزارش واصله از یک آبادی مرزی میگوید که روزانه 20تا30 خانوار از این منطقه به رشت و پهلوی کوچ میکنند و پای آوارگان آذربایجان به اهواز، کرمان و اصفهان نیز باز شد. خبرگزاری تاس نیز در فروردین 29 نوشت که «حدود پانصدهزار نفر بیکار و حداقل پانصدهزار نفر نیمهبیکارند که از مقامات محلی کار و نان میخواهند. اگر به این عده، افراد گدا و روستایی آواره را اضافه کنیم میتوان گفت که در آذربایجان حدود دومیلیون نفر نیازمند به سر میبرند» و جمعیت آذربایجان در آن دوره سهونیم میلیون نفر بود.
این یافتهها را مدیون محمد مالجو هستیم اما موقع نتیجهگیری، راهمان را از او جدا میکنیم. مالجو به نقل از علیاصغر حکمت، مشاور نخستوزیر، مینویسد که «هرگاه نظر دوراندیشی در کار میبود به سهولت میتوانستند پیشبینی نمایند و قبل از هجوم مستمندان به شهرها، در محل خودشان به آنها مساعدت کنند اما از پیش بینی به موقع غفلت شده است». شاید هم، این کوچ یا کوچاندن محصول غفلت نبوده و تهران برای تضعیف پتانسیل مردمی آذربایجان و قیام دوباره دهقانی- ملی آن، نخواسته به آذربایجان اشغالی مساعدت کند و از آنجا که چیزی جز دو راهی مرگ یا تفریس (فارسلاشما) در انتظار مهاجران نبود، شاید از آن استقبال کرده و راهسازی گسترده آن سالها نیز برای آن بوده است. در قسمتی از کتاب، نخستوزیر رزمآرا، در بخشنامهای به فرماندار زنجان نوشته که «تحریکات دائم میشود که مزد در تهران زیادتر و کار بیشتر و زندگی ارزانتر است. بایستی فوری در تمام نقاط منطقه، بوسیله اعلان و تبلیغات چنان نشان دهید که در تهران به هیچ وجه کاری نیست» و این یعنی، کسانی نیز خواهان کوچاندن آذربایجان به دیگر نواحی بودهاند.