گادتب: به دروغ مینویسند که آستارا در دوره صفوی بخشی از ولایت گیلان بود در حالی که اگر ادعا کنیم همه ایران در آن دوره زیرمجموعه اردبیل بود بیراهه نگفتهایم، چه رسد به شهری که در هشتاد کیلومتری آن و بیشترین تعاملات فرهنگی و اقتصادی را با آن شهر داشته است.
در دوره قاجاریه نیز آستارا و تالش جزء ایالت آذربایجان و در اختیار نائبالسلطنه عباسمیرزا بود. زیادی اسناد تاریخی و رسمی این دوره باعث شده کسی هوس انکار آن را نکند و طبعا در تقسیمات کشوری سال 1316 آستارا همچنان زیرمجموعه اردبیل و استان آذربایجانشرقی ماند ولی تحریفگران هویت تاریخی این شهر در مواجه با این تقسیمات ناله سرمیدهند که در این سال آستارا از گیلان جدا شد و هیچ نمیگویند که آستارا کی متعلق به گیلان بوده که در آن تقسیمات جدا شود؟
در دوره حکومت خودمختار آذربایجان، آستار و فعالان آن شهر از ارکان آن حکومت بودند و شاید همین باعث شد حکومت پهلوی در خرداد 1339 برای دور کردن آذربایجان از دریا، آستارا را به گیلان ملحق کند.
علاوه بر اینها، این شهر همیشه جزئی از مناطق ترکنشین بوده و به همراه خانات تالش، خلخال، اردبیل، مشکین و مغان یک واحد منسجم را تشکیل میدادند. هنوز در مشکین به خانوادههایی برخورد میکنیم که در سالهای دور از آستارا یا نمین آمدهاند و عکس این کوچ نیز دیده میشود. همچنانکه میدانیم خیاو یا خیوو بخش مرکزی منطقه مشکین است و به ساکنان آن خیاوی یا خیَوی میگویند. یکی از طوایف این شهر هشتصد سال پیش به آستارا کوچ کرده و در آنجا ماندگار شده که تاجالدین محمود خیوی از آنها بوده و مقبره ایشان که تقریبا هفتصد سال پیش ساخته شده امروزه یکی از آثار تاریخی آستارا میباشد و زیبایی و سکوت خاصی دارد.
از طرف دیگر ماده ده قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری به صراحت میگوید که «هر روستا باید به نزدیکترین مرکز دهستان، هر دهستان به نزدیکترین مرکز بخش، هر بخش به نزدیکترین مرکز شهرستان و هر شهرستان به نزدیکترین مرکز استان منضم گردد» ولی آستارا به جای الحاق به اردبیلی که کمتر از هشتاد کیلومتر با آن فاصله دارد زیرمجموعه رشتی است که بیش از دویست کیلومتر با آن فاصله دارد.