جمعه , آوریل 19 2024
azfa

امیرافشار افشاری: ایران تورکی جزئی از توران سیاسی_فرهنگی

گادتب: ایران تورکی و توران_فرهنگی لازم و ملزوم یکدگر هستند، نفی یکی مستلزم نفی دیگری ست؛ در طول تاریخ، ایران همواره جزئی از توران سیاسی، فرهنگی و عضوی از جغرافیای توران بوده است. از هزاران سال قبل، ایران تورکی در قالب جغرافیای توران قابل تعریف و تبیین بوده است. در شاهنامه فردوسی هم ترک_ستیزی وجود دارد هم ترک_ستایی و ترکی_ستایی. آنجا که فردوسی از سلطمان محمود غزنوی بعنوان “پادشاه ایران و توران ” و افراسیاب (آلپ ارتونقا)  پادشاهی با ابهت یاد می کند که بر ایران و توران سیطره دارد.

فردوسی به کرات نام توران،جغرافیای توران، فرهنگ توران،پادشاهان تورانی،جنگ های توران و شخصیت های توران را در شاهنامه به نظم می کشد. طبق داده های شاهنامه بسیاری از استان های امروزی کرمان،اصفهان،فارس، لورستان، ایلام، سمنان، گیلان، گلستان، کرمانشان و آذربایجان شامل استان های ( تهران،قم،البرز، قزوین، همدان، سنندج، اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی ) و جمهوری آذربایجان، ترکیه،ارمنستان و ترکستان شرقی و غربی در داخل جغرافیای توران تعریف می شد که امروزه جزئی از توران سیاسی و فرهنگی نیز محسوب می شوند. فردوسی در شاهنامه وقتی از ایران صحبت می کند دقیقا به جغرافیایی اشاره می کند که در حوزه جهان تورک و توران قرار داشته است.

چرا در شاهنامه فردوسی شهرهای  زابل، سیستان، نشابور،کرمان،پارس و… خارج از ایران توصیف و ترسیم می شوند؟ چرا در جای جای شاهنامه از زبان فردوسی می خوانیم که رستم به سوی ایران روانه شد؟چرا در  مصرع” زایرانی و رومی و پارسی ” ایرانی در کنار پارسی آمده است؟ آیا ایرانیان غیر از پارسی ها بوده و هستند؟ چرا در برخی از ابیات شاهنامه  ساسانیان منهای ایرانیان یا حتی در مقابل ایرانیان نشان داده شده است؟ و…و…و دهها سؤال بی پاسخ که پان ایرانیست های راسسیت چاره ای جز سکوت مفتضحانه نداشته و ندارند.

چو از شهر زابُل به ایران شوم

به نزدیک شاه دلیران شوم

 همان سیستان پاک ویران کنند

به کام دلیران ایران کنند

از ایران ره سیستان برگرفت

از آن کارها مانده اندر شگفت

 به دو روز و دو شب به سان پلنگ

ز ایران به مرزی د گر شد زننگ

دمان سوی شهر نشابور شد

پر آزار بُد، از پدر دور شد

 چو دارا از ایران به کرمان رسید

دو بهر از بزرگان لشکر ندید

چو صد مرد بیرون شد از رومیان

ز ایران و اهواز وز هر میان

 ز پنجاه بازآوردند سی

ز ایرانی و رومی و پارسی

 اگر در این ابیات کرمان، نیشابور، سیستان، اهواز، زابل و…جزء ایران نیستند پس در کدام جغرافیا و کشور و مملکت قابل تعریف بوده اند. ؟ آیا بغیر از توران به جغرافیای دیگری تعلق داشته اند؟ و دهها سوال بی جواب دیگر.

 با توجه به ابیات شاهنامه و داده های تاریخی و با تعمق و تحقیق بر روی توپونیم و ائتنوتوپونیم های ترکی  در ایران (با قدمتی 7 هزارساله) و مربوط به دولت و مدنیت پروتوتورک ها در ایران و همچنین با لحاظ این که خود لغت #ایران لغتی کاملا ترکی می باشد( مقاله  ریشه شناسی لغت ایران / ارن از دکتر اختیار بخشی که در همین کانال منتشر شده )می توان به قطع یقین گفت که جغرافیای امروز موسوم به ایران جز لاینفک خاک، فرهنگ، زبان، هویت و جغرافیای فرهنگی و سیاسی تورانیان( ترکان) بوده و است؛ فلذا اطلاق توران_فرهنگی_سیاسی بر #ایران_تورکی دقیقا منطبق بر واقعیات تاریخی، حقایق زبانشناختی و عناصر هویتی می باشد.  مسأله ای که بیش از پیش می تواندمورد توجه و مطمح نظر فعالان فرهنگی و مدنی ترک قرار بگیرد.

دوباره امتحان کنید

با بازگشت ۴ روستای قازاخ توافق حاصل شد

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، کمیسیون دولتی تعیین حدود مرزهای دولتی بین جمهوری آذربایجان و …

دستگیری تروریست کرد حمله کننده به مجری سالن در ورزشگاه اورمیه

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، روابط عمومی دادگستری آزربایجان غربی می‌گوید در پی انتشار فیلم …