جمعه , آوریل 19 2024
azfa

بهنام کیانی اجیرلی: چه کس صلح را می خواهد!

گادتب: اخیرا یک صدو بیست روشنفکر ایرانی با نوشتن بیانیه ای خواستار توقف جنگ در قره باغ شدند. جای بسی تعجب و شگفتی است که ارامنه چقدر در دل روشنفکر ایرانی خانه کرده است در واقع  روشنفکر چپی یا راستی همانگونه که از یپرم خان اسوه آزادی و شجاعت ساخته ،از فاشیسم ارمنی نیز محور مقاومت درست کرده است. بیست درصد اراضی یک مملکت را ارمنی های دون صفت اشغال کرده و تازه از قتل و کشتار آنها که بگذریم بیش از یک میلیون انسان را از خانه و کاشانه خود رانده و در این بین روشنفکر ما تمامی این ناعدالتی‌ها را پشت گوش انداخته و  از صلح حرف می زند .چنین صلحی چه مختصاتی دارد برای هیچکس روشن و دقیق نیست مهم این است که قاتل زنده بماند و مظلوم در زیر سم اسب تازی، این عنصر ضد بشری لگد مال شود .

وقتی روشنفکر ایرانی دم از صلح می زند منظورش صلحی است که با برتری ظالم به پایان می رسد یا صلحی است که منجر به قتل قاتل نشود و از این منظر پنجره ای برای انسانیت می گشاید. معنای صلح ظاهراً بار انسانی دارد زیرا با هر نوع جنگی مخالف است حتی اگر این جنگ به بهای مرگ میلیونها مظلوم به پایان برسد. وقتی ارامنه شهرهای آذربایجان را تصرف می کردند و کودکان و زنان را با طرز فجیعی می کشتند وجدان بیدار روشنفکر ایرانی به صدا در نیامد حتی به محکومیت ظاهری نیز بسند نکرد . و این درست در زمانی بود که جنون آدم کشی در قفقاز غوغا می کرد و حیثیت و اعتبار انسانیت را به چالش می کشید در آن موقع نه گلشیفته ای بود و نه آقای فوکل مآب که برای مظلوم اقلا اشک تمساح بریزد اما وقتی ملتی بعد از بیست و هفت سال صبر برای صلح، منتظر عدالت شد و از آن خبری بر نیامد و قائم به قیام حق خود شد ،گلشیفته ها و کارداشیان ها به فغان و داد بر آوردند که انسانیت از بین رفت. عجبا این چگونه انسانیتی است که راه یک طرفه برای قاتلان باز می کند؟ و این چگونه صلحی است که در زیر پای آن حق قربانی شده است؟!

از جهاتی چنین رویه ای در کشور ما تعجب خیلی ها را بر نمی انگیزد . چون تا آنجایی که برای این قشر آگاه مشخص است تاریخ روشنفکری در ایران تا بوده همین بوده آدمها عوض شده اند اما خوی  و خصلت ها همانی است که بوده. در کشتار وسیعی که توسط داشناق ها صورت گرفت نظریه صلح هیچگاه خود را نشان نداد بر عکس در این میان دولتی مستعصل در باکو بر سر کار بود که حاضر شد خون و زمین دهد تا بلکه سایر شهروندان خود را از مرگ قطعی نجات دهد. وقتی اوضاع چنین بود باز نمونه ای از روشنفکرانی چون احمدی و بیات به میدان آمدند که نه تنها توجیه گر جنایت شدند بلکه حتی  رویه ای کودک کشی  را حق مسلم ارامنه پنداشتند بی آنکه حتی ذره ای از هم وطنان تورک آذری خود خجالت بکشند. و این نمونه از بی توجهی بود  به آنچه که خصلت بشری از آن برای خود نقطه اتکا ساخته است .

بدبختی بزرگ این سرزمین نیز درست از همین واقعیت سرچشمه می گیرد که روشنفکرانش به همان اندازه که با این خصلت ها بیگانه هستند با واقعیت جهان بیرونی نیز مشکل دارند زیرا آنچه که در قره باغ اتفاق می افتد، جنگ برای تصرف سرزمین دیگران نیست بلکه فتح دوباره وطن از دسته رفته است. چنین واقعیتی از آن رو برای این روشنفکران غلیظ و غیر باور است که فکر می کنند تنها نواده گان کوروش حق جنگ و نبرد را دارند و ارامنه نیز به طریق اولی چون آریایی هستند حق تصرف سرزمین ها را دارند و تعیین کننده صلح نیز آنها هستند. خود کوروش نیز در فتح بابل و یونان از همین نظریه برای صلح استفاده نمود یعنی بعد از غارت و کشتار بابل و یونان پیشنهاد صلح داد و خود را مصلح و یاور عدالت نامید . در یک نتیجه گیری کلی آنچه که از بیانیه یک صد و بیست روشنفکر می توان نتیجه حاصل نمود این است که صلح برای بشریت لازم است اما الزامات و اسباب آن بستگی تام به این برهان است که چه کسی صلح را می خواهد و چه کسی از آن بهرمند می شود .

دوباره امتحان کنید

با بازگشت ۴ روستای قازاخ توافق حاصل شد

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، کمیسیون دولتی تعیین حدود مرزهای دولتی بین جمهوری آذربایجان و …

دستگیری تروریست کرد حمله کننده به مجری سالن در ورزشگاه اورمیه

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، روابط عمومی دادگستری آزربایجان غربی می‌گوید در پی انتشار فیلم …

دیدگاهتان را بنویسید