گادتب: ریزگردهای دریاچه اورمیه از سال نودو یک تا تبریز رسیده بود و اکنون که مارا با ریزگردهای عراق در آزربایجان فریب میدهند ، و حقیقت تهاجم طوفانهای نمکی آزربایجان را پنهان میکنند تا خشکاندن عمدی این نگین فیروزه ای آزربایجان را غیر ملموستر و مخفیانه پیش ببرند .
اما در روزهای اخیر برخی خبرها نشان از شمشیر کشی عریان و تمام عیار حکومتیان تحت سلطه راسیسم فارس میدهد.
رد کردن 135 میلیون دلار کمک یونسکو ، صحبت بهره برداری از معادن دریاچه ، اختلاف فاحش بودجه های احداث دریاچه چیتگر و آبرسانی به کویر های مرکز و بودجه دریاچه اورمیه ، و اکنون سخن از معادن اورانیوم بگوش میرسد .
اینها تبعیضات و دشمنی هاییست که آزربایجان شاهد آنست .
اما با خشک شدن دریاچه اورمیه حکومتی که ریالی در آزربایجان سرمایه گذاری نمیکند ، حتی مشغول غارت آزربایجان به نفع مناطق فارس نشین میکند ، مهاجرت آذربایجانیان را برمیتابد؟؟
آنان که صاحب پول و ثروتهای هنگفت هستند شاید بتوانند کوچ و مهاجرت بکنند ، اما اکثریت قریب به اتفاق مردم منطقه در چنگال فقر و انواع بیماریهای مهلک قتل عام خواهند شد ، یعنی یک تیر و دو نشان هم ملتی بدون تهاجم نظامی حکومت و سرکوب از میان خواهد رفت و هم دریاچه ای با ثروت بی حد و حصر در اختیارشان قرار خواهد گرفت و پس از آن مهاجرت معکوس ، فارسیزه کردن منطقه و احیا دریاچه شروع خواهد شد .
و اما مسئولیت مردم و فعالین آزربایجان در قبال پلانریزی دشمن چیست ؟
آیا کمپین ها ، تصاویر پروفایل ، شعارهای دنیای مجازی چاره مشکل ماست ؟؟
صرف نظر از اینکه سازمانهای فریب و خدعه که مشغول سر دواندن و منحرف کردن حرکت ملی آزربایجان هستند. متاسفانه اکثریت فعالین حرکت ملی که دچار فقر جسارتی و روحیه مبارزه طلبی شده اند ؛ اعتراضات را با مطالبه گری از دشمن و یا انواع اعتراضات مجازی در گردابی گرفتار میکنند که هدف فاشیزیم فارس و حکومت میباشد .
چاره نجات دریاچه اورمیه نه در فضای مجازی و نه در کمپین های تصنعی است .
این مطالبات فقط و فقط در کف خیابانهاست که جواب خواهد داد و یا با تخریب سدها .