گادتب: کتاب “تولکو حجه گئدیر” یک داستان تمثیلی برای کودکان است. روباهی که به بهانه حج رفتن قربانیان خود را فریب میدهد و میخورد. اتفاقا این در ادبیات ما چیز جدیدی نیست. در فارسی نیز بخشی از کتاب موش و گربه به این مسئله پرداخته است. آنجا که گربه زاهد میشود و در مسجد به عبادت مشغول میشود. موشها فریب او را میخورند و به نزد او میروند و او به ناگاه جسته و چندین موش میگیرد. عبید زاکانی ماجرا را اینگونه روایت میکند:
پنج موش گزيده را بگرفت
هر يکي کدخدا و ايلخانا
دو بدين چنگ و دو بدان چنگال
يک به دندان چو شير غرانا
آندو موش دگر که جان بردند
زود بردند خبر به موشانا
که چه بنشسته ايد اي موشان
خاکتان بر سر اي جوانانا
پنج موش رئيس را بدريد
گربه با چنگها و دندانا
موشکانرا از اين مصيبت و غم
شد لباس همه سياهانا
خاک بر سر کنان همي گفتند
اي دريغا رئيس موشانا
بعد از آن متفق شدند که ما
مي رويم پاي تخت سلطانا
تا بشه عرض حال خويش کنيم
از ستم هاي خيل گربانا
شاه موشان نشسته بود به تخت
ديد از دور خيل موشانا
همه يکباره کردنش تعظيم
کاي تو شاهنشهي بدورانا
گربه کرده است ظلم بر ماها
اي شهنشه اولوم به قربانا
سالي يکدانه ميگرفت از ما
حال حرصش شده فراوانا
اين زمان پنج پنج ميگيرد
چون شده تائب و مسلمانا
*
باری، در خبرها خواندم که کتاب تولکو حجه گئدیر توسط اداره ارشاد جمع آوری و امحاء شده است. این بازی این قدر ابلهانه و کمدی است که حتی ارزش پرداختن هم ندارد. در سالهای گذشته سهمگینترین حملات علیه حج و لو به صورت غیر مستقیم در رسانههای ایران صورت گرفته است. حال با جمع آوری کتابی که صرفا به موضوع ریاکاری و فرصت طلبی مسلمان نمایان میپردازد، چه چیزی را میخواهیم ثابت کنیم؟
کتابهایی مثل موش و گربه عبید زاکانی و تولکو حجه گئدیر عبدالله شائق بخشی از ادبیات مذهبی هستند، که تنها در جوامع اسلامی میشود آنها را نوشت.