گادتب: کلماتی مانند اهورامزدا، اعلام دستمزد عادلانه، حق خودمختاری ملل و حق پناهندگی، حقوق زنان، لغو بردهداری و … كه سبب شده برخی این استوانه را نخستين منشور حقوق بشر بدانند، هیچکدام در آن نیامده است و زاییده ترجمه غلط و مغرضانه از آن است.
کوروش را باید در تاریخ ایران کسی دانست که بعد از مرگش بیشتر از زمان حکومتش سخن گفته است، سخنانی به روز و زیبا در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی و … .
به احتمال زیاد استوانهای که امروز به عنوان “بیانیه حقوق بشر کوروش” و یا “استوانه گلی کوروش” شناخته میشود، عمر آن به زمان ساخت تخت جمشید در دوران پهلوی میرسد (بخوانید) که به منظور ساخت تاریخ جعلی برای ایران توسط یهودیان و انگلستان در مقابل اسلام ایجاد شده است. با توجه به اینکه یهودیان کوروش را به عنوان کسی میدانند که آنان را از دست حکومت بابل نجات داد، ساخت چهرهای مثبت توسط لابی صهیونیستی دور از ذهن نیست بطوریکه رئیس جمهور سابق اسرائیل کوروش را به عنوان اولین صهیونیست جهان دانسته بود.
اما با وجود سخنان مضحک نسبت داده شده به کوروش؛ استوانه کوروش و کتیبههای مکشوفه هیچ جای دفاع برای این شخص باقی نگذاشته است و همواره سخن از قتل و غارت و بردهداری سخن به میان آمده است، اما برخی با تولید سخنان بشردوستانه از کوروش، سعی در تولید هویتی نداشته دارند.
باید یکی بزرگان سردسته جعلکنندگان را فرح پهلوی دانست که بعد از ترجمه متن اصلی استوانه کوروش، چون سخنان دلخواه خود و باستانگرایان را در آن نیافت، ترجمه جدیدی از خود تولید کرد.
با توجه به اینکه بیشتر تفکر باستانگرایی در ایران زاییده بیاطلاعی و بیسوادی طرفدارانش است و دوست دارند به جای تفکر و تحقیق در خصوص صحت و سقم تاریخ ساختگی، جعلیات را بپذیرند و این عاملی برای گسترش این تفکر ناصواب شده است.
یکی از این جعلیات مربوط به استوانه گلی کوروش است که در قرن نوزدهم در بقایای شهر باستانی بابـِل، در عراق کنونی که بخشی از مملکت عثمانی بود، به دست آمد. بخشی از آن که زیر خاک از بدنۀ اصلی کنده شده بود بعدها پیدا شد اما یک تکه همچنان مفقود است. نوشتههای خط میخی اَکدی را (به فتح الف و تشدیدی روی کاف که گاه به دال منتقل میکنند) چند باستانشناس ترجمه کردهاند و به تحلیل پیام، سبک زبان، اشارات، و لحن خطاب پرداختهاند. آنان معتقدند نه منشور است، نه قانون، نه فرمان؛ یکی از بسیار متونی است حاوی جملاتی رایج که در شالودۀ بناها میگذاشتند.
حال کسانی که آن را به عنوان اولین قانون حقوق بشر و اصرار بر قبول این موضوع توسط سازمان ملل دارند غافل از اینکه چنین موضوعی در تاریخ سازمان ملل اتفاق نیافتاده است و در بیانیۀ سال ۱۹۷۱ سازمان ملل ”فرمان کورش” را در گیومه میگذارد و میافزاید ”ایران آن را نخستین اعلامیۀ حقوق بشر تلقی میکند.” یعنی سازمان ملل بدون قبول آن، پذیرش این موضوع را تنها به ایرانیان محدود میکند. (بخوانید)
کلماتی مانند اهورامزدا، اعلام دستمزد عادلانه، حق خودمختاری ملل و حق پناهندگی، حقوق زنان، لغو بردهداری و … که سبب شده برخی این استوانه را نخستین منشور حقوق بشر بدانند، هیچکدام در آن نیامده است و زاییده ترجمه غلط و مغرضانه از آن است، که ما برای اثبات این موضوع، دو ترجمه صحیح را میآوریم:
ترجمه ی عبدالمجید ارفعی
دکتر عبدالمجید ارفعی تنها متخصص زبان های اکدی و ایلامی در ایران است و نخستین شخصی است که استوانه گلی منتسب به کوروش را از زبان بابلی به فارسی ترجمه نموده است.
در ترجمه دکتر ارفعی بسیاری از جعلیات و موارد نادرستی که برخی باستان گرایان تحت عنوان منشور کوروش منتشر می کنند، وجود ندارد و ثابت می کند مفاهیمی «نظیر آزادی ادیان»، «نسخ برده داری»، «آزادی بیان و انتقاد از حاکم» و ده ها مورد دیگر در منشور کوروش اشاره نشده و حتی نام اهورامزدا هم در آن وجود ندارد بلکه در آن کوروش از بت هایی به نام «مردوک» و «بعل» و «نبو» ستایش کرده و حتی اعتراف به پرستش آنها کرده است! همچنین کوروش اشاره کرده است که مردم در هنگام آوردن باج و خراج، پای او را می بوسیدند!
مشاهده ترجمه دکتر عبدالمجید ارفعی از منشور کوروش:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1476-manshor-korosh-boz… (link is external)
ترجمه ی ایروینگ فینکل
همانگونه که می دانیم اصل منشور کوروش در موزه بریتانیا نگهداری می شود. ترجمه بعدی آن از پرفسور ایروینگ فینکل استاد زبان های باستانی در موزه بریتانیا می باشد. پرفسور فینکل یکی از بزرگ ترین بابلی شناسان دنیا می باشد که منشور کوروش را در موزه بریتانیا از زبان بابلی به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. دکتر شاهرخ رزمجو که مسئول بخش خاورمیانه موزه بریتانیا می باشد این ترجمه فینکل را به فارسی برگردان نموده است.
در ترجمه فینکل هم هیچ کدام از فضیلت های ادعایی باستان گرایان در مورد کوروش وجود ندارد و در آن کوروش در موارد متعدد به ستایش بت ها پرداخته است!
ترجمه موزه بریتانیا از منشور کوروش به زبان انگلیسی:
http://www.britishmuseum.org/explore/highlights/article_index/c/cyrus_cy… (link is external)
ترجمه موزه بریتانیا از منشور کوروش به زبان فارسی:
http://www.britishmuseum.org/PDF/cyrus_cylinder_translation_persian_v2.pdf (link is external)
ترجمه ی جعلی
اما ترجمه غیر معتبر و جعلی ای که در سطح اینترنت پر شده است در زمان پهلوی توسط اشرف پهلوی و دستگاه های فرهنگی رژیم سابق منتشر شد و در آن بر خلاف ترجمه اساتید معتبر، امضای هیچ مترجمی پای آن دیده نمی شود و حتی به افتادگی ها و موارد ناخوانای آن هیچ اشاره ای نشده است و کاملا ذوقی و به دور از سایر مستندات تاریخی است و کوروش پیرو دین زرتشتی و اهورامزدا معرفی گردیده است!
ترجمه جعلی با این جملات آغاز شده است:
«اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیردستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.!!»
این جملات در هیچ یک از ترجمه های معتبر مذکور از منشور کوروش نیامده اند.
نظرات برخی تاریخدانان غربی:
با وجود تبلیغ اهمیت این استوانه گلی در داخل ایران، بیشتر تاریخدانان غربی چنین اعتقادی ندارند و تفسیر استوانه به عنوان یک “منشور حقوق بشر”، توسط برخی تاریخدانان، نادرست و مغرضانه توصیف شده است.[۱] [۲] [۳] [۴] این مسئله به عنوان یک “سوءتفاهم” رد شده است[۵] و به عنوان یک تبلیغ سیاسی که توسط رژیم پهلوی اختراع شده، توصیف گشته است.[۶]
تاریخدان آلمانی، ژوزف ویسِهُفِر[۷] می گوید که تجسم کردنِ کوروش به عنوان قهرمان حقوق بشر، به اندازۀ “انسانیت و روشنفکری شاه پارس” غیرواقعی است.[۸]
د.فِیرچیلد راگلِس[۹] و هلین سیلورمن[۱۰]، هدف شاه را از این ادعا، آغاز مشروع نشان دادنِ ملت ایران و حکومت خودش، و مقابله با انعکاس بنیادگرایی اسلامی، از طریق روایتهای جایگزین که ریشه در تاریخ ایران باستان دارند، توصیف کردند.[۱۱]
س.ب.ف.واکر[۱۲] می گوید: «کاراکتر اصلی استوانه کوروش اعلامیه حقوق بشر یا آزادی مذهبی [نیست] بلکه به سادگی یک گلنوشته در سنت بابلی و هخامنشی است، که استقرار کوروش در شهر بابل و پیش از آن، غفلت نبونیدوس از پرستش مردوک را یادآوری می کند.»[۱۳]
دو پروفسور متخصص در تاریخ شرق نزدیک باستان، بیل.ت.آرنولد[۱۴] و پیوتر میچالوفسکی[۱۵] می نویسند: «عموماً، این به کتیبه های بنیادین دیگر متعلق است، این به هیچ وجه یک فرمان نیست، هیچ اعلامیه حقوق بشر غیرمعمولی را، که گاهی ادعا می شود، فراهم نمی آورد.»[۱۶]
لوید لولین جونز[۱۷] از دانشگاه ادینبورگ[۱۸] می نویسد که “هیچ چیز در متن نیست” که به مفهوم حقوق بشر اشاره کند.[۱۹]
نیل مک گریگور[۲۰] می نویسد: «مقایسه [استوانه کوروش] با متنهای مشابه دیگر، توسط پژوهشگران در موزۀ بریتانیا، نشان داده است که قوانین در عراق باستان، اعلامیه های قابل مقایسه ای بر کامیابی سریر [بابلی] برای دو هزاره قبل از کوروش ساخته بودند… این یکی از کارهای موزه است که با محدود کردنِ معنای چیزها و تخصیص آنها به یک بحث سیاسی، مخالفت کند.»[۲۱] او اخطار می کند که در حالی استوانه “آشکارا به تاریخ ایران پیوند زده می شود”، که آن “در هیچ مفهوم حقیقی، یک سند ایرانی نیست. آن بخشی از تاریخ بسیار بزرگتر شرق نزدیکِ باستان، پادشاهی بین النهرین و پراکندگی یهود، است.”[۲۲]
و.ج.تالبوت، فیلسوف آمریکایی، هر چند پیرامون کوروش، می گوید: «گویا، کهنترین طرفدار تحمل مذهبی است» در عین حال اظهار می کند: «ایده هایی که منجر به گسترش حقوق بشر می شوند، محدود به یک سنت فرهنگی نیستند.»[۲۳]
سخن آخر اینکه ساخت سخنان زیبا، تندیس، اعلامیه، منشور و … برای کوروشی که عمر آن به یک قرن نمیرسد نمیتواند تاریخی جعلی برای کسانی (باستانگرایان) بسازد که در گذشته خود قبل از اسلام چیزی برای افتخار ندارند.
———————————————————
[۱] Daniel, Elton L. (2000). The History of Iran. Westport, CT: Greenwood Publishing Group. ISBN 0-313-30731-8. p. 39. [۲] Briant, Pierre (2006). From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire. Winona Lake, IN: Eisenbraun. ISBN 978-1-57506-120-7. p. 43. [۳] Llewellyn-Jones, Lloyd (2009). “The First Persian Empire 550–۳۳۰BC”. In Harrison, Thomas. The Great Empires of the Ancient World. Getty Publications. p. 104. ISBN 978-0-89236-987-4. p. 104. [۴] Curtis, John; Tallis, Nigel; André-Salvini, Béatrice (2005). Forgotten Empire: The World of Ancient Persia. Berkeley: University of California Press. ISBN 0-520-24731-0. p. 59. [۵] Mitchell, T.C. (1988). Biblical Archaeology: Documents from the British Museum. London: Cambridge University Press. ISBN 0-521-36867-7. p. 83. [۶] Kuhrt, Amélie (1983). “The Cyrus Cylinder and Achaemenid imperial policy”. Journal for the Study of the Old Testament (Sheffield: University of Sheffield. Dept. of Biblical Studies) 25. ISSN 1476-6728. pp. 83–۹۷٫ [۷] Josef Wiesehöfer. [۸] Wiesehöfer, Josef (1999). “Kyros, der Schah und 2500 Jahre Menschenrechte. Historische Mythenbildung zur Zeit der Pahlavi-Dynastie”. In Conermann, Stephan. Mythen, Geschichte(n), Identitäten. Der Kampf um die Vergangenheit (in German). Schenefeld/Hamburg: EB-Verlag. ISBN 3-930826-52-6. pp. 55–۶۸٫ [۹] D. Fairchild Ruggles. [۱۰] Helaine Silverman. [۱۱] Silverman, Helaine; Ruggles, D. Fairchild (2008). Cultural Heritage and Human Rights. Springer. p. 11. [۱۲] C.B.F. Walker. [۱۳] Walker, C.B.F. (1972). “A recently identified fragment of the Cyrus Cylinder”. Iran : journal of the British Institute of Persian Studies (10). ISSN 0578-6967. pp. 158–۱۵۹٫ [۱۴] Bill T. Arnold. [۱۵] Piotr Michalowski. [۱۶] Arnold, Bill T.; Michalowski, Piotr (2006). “Achaemenid Period Historical Texts Concerning Mesopotamia”. In Chavelas, Mark W. The Ancient Near East: Historical Sources in Translation. London: Blackwell. ISBN 0-631-23581-7. pp. 426–۴۳۰٫ [۱۷] Lloyd Llewellyn-Jones. [۱۸] Edinburgh. [۱۹] Llewellyn-Jones, Lloyd (2009). “The First Persian Empire 550–۳۳۰BC”. In Harrison, Thomas. The Great Empires of the Ancient World. Getty Publications. p. 104. ISBN 978-0-89236-987-4. p. 104. [۲۰] Neil MacGregor. [۲۱] http://www.livius.org/a/1/inscriptions/cyrus.pdf [۲۲] همان. [۲۳] Talbott, W.J. Which Rights Should be Universal? Oxford University Press US, 2005. ISBN 978-0-19-517347-5. p. 40.از یول پرس