گادتب: اسامی برخی از این چهرههای فرهنگی و هنرمندان بر این قرار است آقایان و خانمها جعفر پناهی، بهمن فرمانآرا، رضا بابک، عنایت سمیعی، کیومرث پور احمد، داریوش فرهنگ، کامبوزیا پرتوی، کیانوش عیاری، هانیه توسلی، مائده طهماسبی، عاطفه چهارمحالیان، ابوالحسن داودی، احمد پوری، مریم رئیسدانا و …. که طی اطلاعیهای مواضع خویش را در مورد جنگ آزادیبخش جمهوری آزربایجان علیه زیادهخواهی ارضی و ادعاهای واهی تروریستهای داشناک ارمنی اعلام کردهاند.
در بخشی از متن این بیانیه چنین میخوانیم: «بر همهی وجدانهای بیدار واجب است که به حرمت انسان، این جنگ را محکوم کرده و طرفین را به گفتگو و صلح دعوت کنند.!
یعنی این به اصطلاح هنرمندان که ادعای مردمی بودن را نیز به یدک کشیده و خودشان را صاحبان وجدان های بیدار جامعه میپندارند از مدت زمان اشغالِ اراضی و قلمروی قانونی آذربایجان بیخبر بوده و اطلاعی ندارند؟ از گذشت بیش از بیست و هشت سال اشغال و تجاوزِ به قاراباغ کوهستانی، مذاکرات و اعلام صلح بدون نتیجه و بی ثمر ناآگاه و بی اطلاع هستند؟! قطع یقین که آگاهند و مطلع. پس چرا سوارِ بر احساسات انساندوستانه و عوامفریبانه و با گرفتن ژستهای هومانیستی با سردادن جملات کلیشهای 《جنگ بد است》، اشغالگر و اشغال شده را در یک کفهی ترازو قرار میدهند؟!
جواب اینجانب این است که در نتیجهی یکصدسال تبلیغات و اعمال سیاست های تورک ستیزانه از دوران پهلوی اول و دوم، و سپس پمپاژ آذربایجان هراسی و تورکیه هراسی توسط نفوذیهای مکتب و جریان فکری واپسگرا، یعنی تفکرات ایرانشهری در بدنه و لایههای قدرت، یک نحلهی فکری بیمارگونه و نژادپرستانه در جامعهی ایرانی شکل گرفته است که مانع از دادن تحلیل و موضع گیریهای برحق شده و پرده بر روی حقایق موجود میکشاند.
اگر شما حضرات واقعا هنرمند، و وجدانهای بیدار یک جامعه میبودید در وهلهی اول هر گونه اشغال و اشغالگری را، تجاوز و غصب خاک یک کشور را محکوم میساختید. و سپس خواهان خروج نیروهای کشور اشغالگر از آن اراضی اشغالی میشدید. تا بدینگونه ثابت نمایید که واقعا طرف حق و عدالت را گرفته و تنها دغدغهتان نیز جلوگیری از کشتار انسانها و غیر نظامیان است. و اگر شما هنرمندان این دغدغهها را واقعا از صمیم قلبتان داشتید بمباران شهرهای گنجه و بَرده، کشتار زنان و کودکان بیدفاع را که خارج از مناطق جنگی و اشغالی بود محکوم میساختید.
اما افسوس که شما هنوز قدرتِ تشخیص کشور اشغالگر با اشغال شده را ندارید، چشم بر چهار قطعنامه صادرهی شورای امنیت سازمان ملل متحد بستهاید. و نمیخواهید یا نمیتوانید حقانیت آذربایجان را در این نبرد مشروع و آزادیبخش بر زبان آورید، و اشغالگری ارمنستان را محکوم سازید. پس لطفا با گفتن (بر همهی وجدان های بیدار واجب است)،!!!! حرمت معدود وجدانهای بیدار را نشکنید. چرا که شماها کاملا برعکسِ ادعایتان تنها میتوانید نمایندهی وجدانهای خفته و جامعهای بیمار و نژادپرست باشید. که چشمانشان، وجدانشان توان تشخیص حق از باطل، را نداشته و نخواهد داشت.
و اما نقطهی جالب دیگر در این بیانیه این است که از بین این شخصیت ها به افرادی چون جعفر پناهی که اصالتا تورک هستند نیز برمیخوریم. سیاست از خود بیگانه سازی، چنان بلایی بر سر عدهای از تورکان در این کشور آورده است که توان تعریف هویت و تشخیص منافع ملت خویش را ندارند. و در بزنگاههای مختلف این قبیل اشخاص تحت پوشش ژستها، عناوین و نامهای مختلف علیه کیستیشان، هویت، حقوق و ملیتشان خروج کرده و اعلام مواضع مینمایند. همچون حمایت امثال گلشیفته فراهانی از اشغالگری ارمنستان، همچون دعوت به آتش بس جعفر پناهی، همچون جوک گوییهای تحقیری گوگوش علیه هویت تورکی خویش، و صدها مورد و نمونههای دیگر……
در پایان وجدان این هنرمندان را به مشاهدهی این کلیپ و سخنان این پسر بچهی خردسال ارجاع میدهم تا شاید با دیدن این صحنههای جنایت جنگی و پی بردن به عمق وحشیگری سیاستمداران و دولتمردان ارمنستان در هدف قرار دادن مناطق مسکونی و غیرنظامی، وجدانشان اگر که تاکنون نمرده باشد کمی آنان را سرزنش نماید تا شرمسار تاریخ در نزد این کودکان نگردند.
سعید مینایی