جمعه , مارس 29 2024
azfa

دوم تیر سالروز تولد صمد بهرنگی ادیب و معلم آزربایجانی

گادتب: دوم تیر سالروز تولد معلم و ادیب آزربایجانی صمد برهنگی است ،او در طول سال‌های دهه پنجاه برجسته‌ترین نویسنده کودک و نوجوان بود و معروف‌ترین داستان او یعنی «ماهی سیاه کوچولو» هنوز پس از این همه سال در صدر پرفروش‌ترین آثار ادبیات کودکان در سرتاسر جهان است.

صمد بهرنگی در دوم تیرماه ۱۳۱۸ در محله چرنداب در جنوب بافت قدیمی تبریز در خانواده‌ای تهیدست چشم به جهان گشود. پدر او عزت و مادرش سارا نام داشتند. صمد دارای دو برادر و سه خواهر بود .پدرش کارگری فصلی بود که فشار زندگی وادارش ساخت تا با فوج بیکارانی که راهی قفقاز و باکو بودند ،عازم قفقاز شود. رفت و دیگر باز نگشت.

پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در مهر ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت که در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغ‌التحصیل شد.در مهر ۱۳۳۷ برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به دورهٔ شبانهٔ دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و هم‌زمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهی‌نامهٔ پایان تحصیلات ادامه داد. از مهر همان سال و در حالیکه تنها هجده سال سن داشت آموزگار شد.

اولین داستان خود را در سال ۱۳۳۹ به نام عادت منتشر کرد زمانی که ۱۹سال بیشتر نداشت. به زبان انگلیسی نیز مسلط بود و اشعاری از شعرای فارسی را به انگلیسی ترجمه می کرد. او علاوه بر داستان نویسی به طور جدی در مطبوعات فعالیت داشت و مقالات و مطالب مهمی در روزنامه ها و مجلات آن زمان دارد. او همچنین در عرصه طنز نیز دستی بر قلم داشت و با مجله توفیق هم همکاری هایی داشته است.

صمد بهرنگی را بیش از هرچیز به عنوان نویسنده کودک و نوجوان می شناسند. صمد معلم بود و با بچه ها ارتباط بسیار خوبی داشت. تا جایی که وقتی قرار شد از مدرسه ای که در آن درس می داد به جای دیگری منتقل شود، دانش آموزانش نگران بودند و در آخر صمد این رنج را به خود خرید و برای به دست آوردن دل بچه با طی مسافت طولانی در هردو مدرسه به تدریس می پرداخت. زمانی که صمد بهرنگی برای کودکان قلم به دست گرفت، ادبیات کودک و نوجوان سابقه چندانی نداشت. بیشتر ادبیات کودکان منحصر می شد به ادبیات شفاهی و روایت هایی که مادران برای کودکانشان نقل می کردند.

شاید اینکه صمد بهرنگی و کارهایش رنگ و بوی سیاسی گرفتند خلی چیز عجیبی نباشد وقتی بدانیم او فرزند خانواده ای فقیر بود که مانند اکثریت مردم آن زمان در امرار معاش روزانه اشان با مشکل مواجه بودند. پدر پیر و بیماری داشت که با وجود مریضی مجبور بود در کارخانه کار کند و امرار معاش خانواده را به عهده داشت. بهرنگی در محیطی بزرگ شده بود که انواع مشکلات سیاسی، اجتماعی اقتصادی، فرهنگی گریبانگیر مردم جامعه بود و کافی بود ذات کنجکاو و خلاقی چون صمد بهرنگی پیدا شود تا از آن جامعه ای که مزه تلخ استثمار را کشیده مضامینی خلق کند و از قلمش برای به تصویر کشیدن استبداد حاکم استفاده کند.

از آنجایی که او درد و رنج طبقه کارگر را با پوست و گوشت خود حس کرده بود لذا از همان جوانی این را در ذهن می پروراند که تمام تلاش خود را برای نجات طبقه خود از فقر و فلاکت به کارگیرد.

این موضوع را می توان با نگاه به آثار بهرنگی به درستی دریافت کرد. هیچکدام از شخصیت های مثبت قصه های بهرنگی از طبقه مرفه و ثروتمند نیستند.علی رغم اینکه او در سن بسیار کمی از دنیا رفت اما با خلق آثار قابل توجه بخصوص در زمینه جمع آوری آثار فولکلور آزربایجان توانست نقش بسزایی در عرصه فرهنگ جامعه آزربایجانی داشته باشد.بهرنگی با سن کم اما تسلط ویژه ای بر قصه نویسی داشته است و از تمام تکنیک های روایت در آثار خود بهره برده است. به اقتضای داستان از راوی دانای کل، راوی اول شخص و درونی بهره برده است. با اینکه بر هویت ترک بودن خود و اصالت آن تاکید دارد، در عین حال به اصالت انسان و اخلاق تاکید ویژه ای دارد به نظر این اخلاق است که باید در مرحله ابتدایی وجوه زندگی انسان باشد.

اما آنچه بیش از همه درباره زندگی سوال برانگیز و همیشه محل چالش بوده است، نحوه مرگ اوست.صمد بهرنگی ۹ شهرویور در سال۴۷ در رود ارس غرق شد. دو روز در آب ها سرگردان بود و بالاخره پس از دو روز توانستند پیدایش کنند. همراه بودن افسری نظامی با او سبب شده بود که در آن زمان روشنفکران شائبه قتل صمد بهرنگی را بر سر زبان ها بیاورند. بزرگان زیادی در این باره اظهار نظر کرده اند. بعضی مرگ او را بر اثر غرق شدگی می دانند و بعضی نظر دیگری دارند اما مساله مهم این است که این مرگ هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد.

او معتقد بود: «سعی کن بی اعتنا باشی.اما نه اینکه کار نکنی و بیکاره باشی. ها! غرض رفتن است نه رسیدن. زندگی کلاف سردرگمی است. به هیچ جا راه نمی برد. اما نباید ایستاد. این که می دانیم نخواهیم رسید: نباید ایستاد . وقتی هم که مردیم، مردیم».

نظریات متعدد و مختلفی دربارهٔ مرگ بهرنگی وجود دارد. یک نظریه این است که وی به دستورِ یا به دستِ عوامل دولت پادشاهی پهلوی کشته شده‌است. حقیقت اینست که دلیل مرگ صمد در اوج شهرت و جوانی هنوز مشخص نیست اما آنچه که روشن است این است که صمد از رنجهای آزربایجان متولد و جهانی شد واوتا ابد قهرمان قصه های کودکان این سرزمین برای شکافتن تاریکی ها تا رسیدن به روشنایی خواهد بود. راه او راهی است که “نباید ترسید، و انسان راه که بیفتد ترسش میریزد.”

کمتر کسی چون صمددر بایاتی های آزربایجان ماندگار شده است و بیشک این بایاتی زیباترین و گرانقدرترین هدیه قلبهای آذربایجانیان به صمداست که صمد زبان زبان ممنوعه شان شد :

صمد گلیر گوله گوله …دوشونده باخ قیزیل گوله /هر الینده دورد کیتاب…دوندریر بیزیم دیله

دوباره امتحان کنید

ترکیه ششمین کشور برتر اروپا در فروش خودروهای برقی است

گادتب: ترکیه در عرصه فروش خودروهای برقی پس از برخی از کشورهای اتحادیه اروپا در …

مرگ مشکوک سارا تبریزی پس از احضار به اطلاعات

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، سارا تبریزی ۲۰ ساله ۴ فروردین به وزارت اطلاعات احضار …

دیدگاهتان را بنویسید