گادتب: ساز آشیقی آذربایجان علاوه بر ساز، اسامی دیگری مانند قوپوز و چؤگور دارد. اولیاء چلبی در سیاحتنامهاش چؤگور را ساز رایج محافل یئنی چری دانسته و مینویسد: وقتی ساززنی را به نزد سلطان مراد چهارم آوردند به یاد کوراوغلو افتادم که چؤگورنواز عجیبی بود، دیگران نه مثل او میتوانند چؤگور بنوازند و نه میتوانند شعرهایی به دلانگیزی شعرهای او بسرایند.
علاوه بر اینکه در مقاطعی از تاریخ به همه سازها چؤگور گفته شده هنوز هم قشقاییها گاهی به همه سازها چؤگور میگویند و این لغت در میان ترکهای همدان، قزوین، قم، ساوه، تهران، کرج و مناطق قشقایینشین هنوز هم نام غالب سازهای آشیقی میباشد. حسینقلی صَمصام السلطان؛ ایلخانِ قشقایی خود نوازنده چؤگور بوده و در میان ترکهای مرکزی ایران چؤگور همراه همیشگی اشعار تیلیمخان است. چند ساز قدیمی منطقۀ تالش گیلان که در موزه موسیقی ایران نگهداری میشوند نشانگر آنند که چؤگور در آن منطقه نیز رواج داشته است.
در حالیکه این ساز قرنها میزبان آلاچیقهای عشایری، شهر و روستا و دربار سلاطین و چنانکه آشیق رضاعلی سنگکلی (اهل ساوه) میگوید همدم شبانه آشیقها و شاعران شوریده بوده (گئجه گوندوز یئیَرم غم/ چؤگور اولوب منه همدم)، علیاکبر دهخدا در لغتنامهاش این ساز ملیح و شوریده را چنین معرفی میکند:
چُگُر: (ترکی ، اِ) چگور. قسمی ساز روستایی. آلتی خشن و درشت از ذوی الاوتار ترکان را.
ابراهیم ساوالان