گادتب: جنگ عراق و ایران که تمام شد، مدیران خرد و کلان کشور تصمیم گرفتند تا تمام طرحهای بر زمین مانده و توسعهای کشور که از زمان سلسله منحوس پهلوی به ارث رسیده بود را یک شبه اجرایی کنند تا مردم مظلوم و تشنهی عدالت، در اقصی نقاط کشور طعم شیرین پیشرفت و رفاه را در دهان خود مزمزه کنند…!
سدسازیها، جادهسازی_ها، طرح های بی حساب و کتاب صنعتی و کشاورزی و … بدون توجه به پیوست های فرهنگی، اقلیمی، زیست محیطی، اجتماعی و علمی در دستور کار قرار گرفت. هر صدای منتقد و مخالفی هم که به پاخواست با صدها اتهامات وارده یا ناوارده خفه شد تا عطش و عجلهی مدیران کشوری برای ژاپن کردن کشور فرونشیند.! کارشناسانِ اهل فن به کناری گذاشته شدند و نخبگان_اجتماعی ساکت و سازهای ناکوک با حاکمیت(سلیقه مدیران) سرکوب شدند.
مردم عادی هم از ترس مرگ به تب راضی شدند و قطار حرکت کشور با جنون_مدیران، شتابان به سمت ورشکستگی و نابودی پیش رفت و رسیدیم به جایی که اکنون در آن قرار داریم.! و چه تلخ است روایت زندگی دریاچه مظلوم اورمیه که همه این مصیبت ها را یک جا تجربه کرد و بیشترین خسارت ها و زیان ها را متحمل شد.! این سرنوشت شوم که گریبان گیرمان شده است، نتیجههای این مقدمه و روایت تلخ تر از زهر است.
وقتی گفته می شود که خشک شدن دریاچه اورمیه نتیجه سیاست های اشتباه در توسعه، تصمیمات غلط مدیریتی و خطاهای فاحش انسانیست، هدف نه سیاه نمایی است و نه چوب گذاشتن لای چرخ ساخته شدن کشور؛ بلکه هدف تلاش ناموفق ما برای مشارکت در روند توسعه اثربخش، کارآمد، ایمن، متوزان و پایدار کشور است. اما دریغ و صد افسوس که دست رد مدیران کشور همیشه بر سینه ما بوده و حاصل ما از این همه دست و پا زدن ها، پرونده_سازی، اتهام_زنی و بگیر و ببند غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرقانونی بوده است.
در طول این سال ها سهم ما مردم فاجعه و مصیبت و سهم مدیران نیز سیر پلههای ترقی بوده است….! اما اکنون تغییر نگاه مدیران، اصلاح روندهای غلط گذشته و تلاش برای جبران آن، شرط لازم برای توقف این زنجیرهی شکست و ناکامیست وگرنه هیچ گریزی از غرق شدن برای هیچ کس نیست. نمیتوان بدون اعتراف به خطاهای استراتژیک گذشته و عذرخواهی از آن ها و بازخواست کسانی که آگاهانه کشور را به این بن بست مرگ وار کشانده اند، گذشته را اصلاح کرد. رد شدنِ همراه با سکوت از کنار اشتباهات_گذشته، رویکرد مناسبی برای مدیرانی که مدعی اصلاح هستند نیست.!
به میان کشاندن معیشت مردم، برای تداوم تکرار و استمرار اشتباهاتِ منتج به بحران خشک شدن دریاچه اورمیه، عوام_فریبی، بازی با کلمات و پنهان شدن در پشت نگرانی ها و نیازهای معیشتی مردم است و نشان می دهد که در همچنان به پاشنهی سابق می چرخد. حواله کردن سرنوشت پیشنهادهای دلسوزان ملک و ملت به روندهای بوروکراسی، بی احترامی به نگرانی های موجود در جامعه است. ما نگران هستیم که به سرانجام رسیدن تحقیق و تفحص، اصلاح ساختاری ستاد احیاء و آسیب شناسی و نقد عملکردها و برنامه ها، نوشداروی بعد از مرگ سهراب در آذربایجان باشد.!
بزرگترین تهدید و موثرترین راه حل برای دریاچه اورمیه بیش از هر چیز دیگر در شرایط بحرانی کنونی، عنصر_زمان است و نسخه نویسی های رسانه ای مسئولان چیزی جز سربریدن دریاچه به تیغ زمان نیست. ما میخواهیم همانطور که عجولانه برای خشک کردن دریاچه تلاش کردید، برای احیاء آن نیز تلاش کنید که زمان به سرعت علیه دریاچه اورمیه در حال سپری شدن است.
ما نگران هستیم روندی که برای احیاء در پیش گرفته شده همان تلاش مسمومِ گذشته برای راضی کردن مردم به خشک نمودن مدیریت شدهی دریاچه باشد.!
مدیران، مسئولان، وزیران، نمایندگان مجلس و دولت انقلابی و مردمی! پیش بینی های کارشناسان و علم نشان میدهد که با ادامه روند فعلی، نیمه_جنوبی دریاچه اورمیه تا پایان شهریور امسال بصورت کامل خشک خواهد شد و نیمه شمالی دریاچه به نقطه ای سخت برای بازگشت خواهد رسید، اکنون با این وضعیت راهکار و برنامههای شما چیست؟! و چه زمانی به نتیجه خواهد رسید؟!
کار نماینده تنها نطق خوانی، مداحی و مرثیه سرایی برای اوضاع وخیم دریاچه نیست، کار نماینده قانون گذاری، مطالبه گری، نظارت، و در صورت عدم عمل، طرح سوال و استیضاحِ مسئولان اجرایی و وزرای مقصر است. لطفا به رسالت نمایندگی خود عمل کنید نه حرف زدن و مرثیهسرایی برای وضعیت غم انگیز دریاچه اورمیه. زیرا همهی شماها بدلیل سکوت و چشم بستنتان به این بحران زیست محیطی، در رساندن آن به این مرحله مقصر هستید. و تا فعالین ملی و دلسوزان واقعیِ وطن و ملت اعتراضی نکنند شماها در خواب زمستانی خویش به خواب میروید، و با اعتراضات آنان برای مدتی بیدار گشته یک نطقی میخوانید و سپس کمافی السابق به خواب سنگین خویش برمیگردید.