گادتب: قومگرا:
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮی ﺑﻪ ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪﺍﯼ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﯾﺎ ﺣﻞ ﻭ ﺫﻭﺏ ﮐﻨﺪ، ﻣﺜﻞ ﭘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯿﺴﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻡ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ.
هویت گرا:
ﻭﻟﯽ در مقابل این اقدامات سرکوبگرانه ﺍﮔﺮ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻭ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﻫﻮیتشاﻥ را پاسداری نموده و در جهت حفظ آن بکوشند که ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻧﺮﻭﺩ، ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺖ طلبی ﺍﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﻟﺮ، کرد، ﮔﯿﻠﮏ، تورک و…
اما امروزه پان ایرانیستها یا همان تفکر پان فارسیسم که در قالب جریانات مختلف و نامهای مختلف همچون نظریه ایرانشهری بر تفکرات واپسگرا و ضد انسانیشان سرپوشهای فریبنده گذاشته و در صدد دموکرات نشان دادن تفکرات ضد بشری شان هستند، لفظ قوم گرا را بطور عمدی درمورد ملل و اقوام غیرفارس به کار میبرند که صدای حق خواهیشان را با چماق انگ زنی بریده و خفه نمایند.
مصداق این سخنانم مواردی است که در زیر بدانها اشاره خواهم نمود. مدتیست که در فضای مجازی شاهد این هستیم که چندین خانواده بخاطر اینکه نام تورکی برای فرزاندانشان انتخاب نمودهاند اداره ثبت احوال با دلایلی واهی همچون نامانوس و بیگانه بودن این اسامی با فرهنگ ایرانی(!) اجازه ثبت این اسامی را نداده و اقدام به صدور سجل برای این کودکان نکرده است.
این اسامی تورکی عبارتند از آییل(بیدار شو) سئوگی(عشق) آنار(فهیم) یاغیش(باران). حال سوالی که مطرح است و از مسئولین مربوطه بایستی پرسیده شود این است که بر چه اساس و معیارهایی این اسامی را نامانوس، بیگانه و مغایر با فرهنگ ایرانی قلمداد مینمایید؟؟ آیا ایران برای همه ایرانیان است یا نیست؟ آیا در این کشور نزدیک به چهل میلیون جمعیت تورک و فرهنگ تورک وجود دارد یا ندارد؟! اگر دارد پس چرا اسامی تورکی در بین فرهنگ ایرانی تعریف نگردیده و بیگانه و نامفهوم قلمداد میگردد؟!
اما ذکر این نکته نیز ملزم است که بدانید در کشور هزاران نام فارسی به اسمِ 《باران》 وجود دارد. ولی ثبت همین نام به تورکی که مترادف با یاغیش میباشد با منطق و استاندارد مرکزگرایانِ همه فارس پندار که به تمامی ادارات تنیده و به کل سیستم حاکمیتی نیز نفوذ کردهاند اصلا و ابدا شدنی نیست و جزء محالات محسوب میگردد.
همانطور که بارها گفته ام در ایران فقط و فقط یک جریان فکری دیگر ستیز و پان محور وجود دارد. که این جریان و نحلهی فکری در زمان رضاخان با نام پان ایرانیسم هویدا گشته و ایدئولوژی رسمی کشور بود و اکنون نیز حزب پان ایرانیست و طرفداران آن پابرجاست. و بعد از انقلاب نیز همین جریان فکری تغییر اسم داده و نام ایرانشهری به خود گرفته است. اهداف و جوهر هر دو جریان فکری در نابود کردن تنوع فرهنگی و زبانی در کشور، سرکوب چند صدایی و پلورالیسم، و ایجاد یک زبان، یک فرهنگ و یک ملت است.(یعنی بسیج امکانات رسمی کشور در جهت منافع قوم کویرنشین فارس).
و در این راستا نیز تمامی اقوام غیر فارس بایستی مستحیل و ذوبِ در این فرهنگ رسمی و زبان رسمی یعنی فارسی گردند تا بدین گونه وحدت پوشالی و کذایی این آقایان عملی گردد. یعنی به زعم صاحبان این تفکر زبان و فرهنگ ایرانی مساویست با زبان و فرهنگ پارسی. وجود و اعمالِ چنین تفکراتی مصداق آشکار نژاد پرستی و برخلاف آموزههای قرانی و اسلام، همچنین در تضاد با اصول و نص صریح قانون اساسی کشوری کثیرالمله میباشد.
سخن اینجانب به صاحبان چنین تفکرات راسیستی این است که نیک بدانید وحدتی که تکیهاش بر تحمیل تک زبان و تک فرهنگ باشد و پایههایش را بر روی انکار سایر زبانها و اقوام بنابگرداند محکوم به زوال و شکست است. قوم فارسِ ساکن در اطراف دشت کویر و دشت لوت نمی تواند هم ثروتهای زیرزمینی و روی زمینی جغرافیای آذربایجان، اعرابِ خوزستان و سایر اقوام را به غارت برده و هم به همان اقوام نیز دهن کجی نموده آنان را تحقیر نماید. اجازهی محافظت از ثروتهای مادی و معنوی همچون زبان و فرهنگ مادری را به سایر اقوام نداده و حتی با برگزیدن نام فرزندانشان به زبان مادری خودشان مخالفت نماید. این سیاستها بایستی یا از طرف خود حاکمیت متوقف گردد و یا اینکه ما جوانان مبارز راه عدالت و برابری خواهی، این زنجیرهای زور گویی و ستم ملی را دیر یا زود پاره خواهیم نمود.
اگر اکنون فقط چند کودک با نامهای آییل، سئوگی، باریش، آنار، یاغیش در صف گرفتن سجلی برای فرزندانشان به زبان مادری خویش ایستاده اند و با مخالفت شما مرکزگرایان همه فارس پندار مواجه گشتهاند. نیک بدانید که همین فرداها با بسط بیداری ملی و تودهای خلق تورک و بازگشت به هویت اصیل و فرهنگ بومی خویش، این چند نفرها تبدیل به هزاران کودکِ متقاضی همین اسامی خواهند شد. سوالم از مسئولین و نهادهای مربوطه این است با این سیاست غلطی که در پیش گرفتهاید با هزاران کودک متقاضی نامهای آییل، آنار، یاغیش و …. در آیندهای نه چندان دور چه خواهید کرد؟؟!