گادتب: رضا پهلوی: هنوز هم حق تحصیل به زبان مادری را درک نمیکنم.
قبل از ورود به بحث از رضا پهلوی تشکر میکنم که کار ما را با این اقرار بجا و صادقانه کمی راحت کرد، اما چند تکمله:
الف) اساس پهلوی و پهلویسم بر یک تعریف باستانگرایانه از ایران و بر یک نژادپرستی عریان و خطرناک بنا شده است. طبق این تعریف ایران مترادف است با فارس و اتنیکهای دیگر بیگانه و متجاوز شمرده میشوند، لذا یا باید تسلیم شوند یا نابود گردند. پهلوی در پنجاه و دو سال حاکمیت خود به عریانترین و وحشیانهترین شکل ممکن این تئوری خطرناک را به نمایش گذاشت و امروز در صحت این ادعا، حتی برای کودنترین انسانها هم جای اما و اگری باقی نمانده است.
ب) این اقرار رضا پهلوی عین حقیقت است ولی کامل نیست، او نه تنها حقوق زبانی اتنیکها را (که یکی از حقوق بنیادین بشر است و تقریبا در تمامی اسناد بینالمللی مورد تصریح و حمایت قرار گرفته) درک نمیکند، بلکه برای قلع و قمع آن حقوق نیز مصمم است، دلیل این امر هم کاملا واضح و روشن است، کسی که موجودیت حقیقی و سیاسیاش بر نژادپرستی و مرکزگرایی عریان فارسی مبتنی است، چارهای جز انکار و سرکوب دیگر اتنیکها ندارد، لذا شرط بقای او همین انکار و سرکوب است.
ج) جامعهی روشنفکری و اوپوزیسیون ایرانی با تمام تفاوتها و اختلافهایی که دارند، در این یک مورد کاملا با رضا پهلوی هم نظر و هم عقیده هستند و از این حیث فرقی میان راست و چپ و میانه و لندن و پاریس و تهران نیست. در صد سال گذشته، حتی یک روشنفکر ایرانی هم (حتی اگر شده برای فریب اتنیکها) از موضوع زبان مادری و حقوق اتنیکها دفاع نکردهاست، آیا دلیلی محکمتر از کنش صدسالهی اینها برای اثبات ادعایم میخواهید؟!
د) حتی در همین جنبش اخیر هم به وضوح دیدیم که شعور و شعار اتنیکها چقدر مترقیتر، معقولتر و انسانیتر از مرکز و مرکزگرایان است. بعید میدانم و خیلی خیلی بعید میدانم اتنیکهای ایران هرگز دوباره زیر بار این خفت بروند و پیادهنظام این فاشیسم وطنی بشوند.
حرف آخر: ما در این کشور مشکلات و موانع زیادی برای نیل به یک زیست مدنی قابل قبول داریم، اما همانطور که سالهاست تاکید میکنم، مشکل اصلی ما و مادر مشکلات ما دقیقا ناشی از همین مرکزگرایی و سانترالیسم عریان فارسی است. من نسبت به اینکه مرکزگرایان واقعیتها را همانطور که هست ببینند و بپذیرند جدا تردید دارم، از سوی دیگر تردیدی ندارم که هیچ کدام از اتنیکها تحت هیچ بهانه و اضطراری زیر پرچم این اندیشهی مسموم نژداپرستانه نخواهند رفت.
پ.ن: تاکیدا انتظار دارم نقد اوپوزیسیون مرکزگرا به معنای تایید و دفاع از جمهوری اسلامی تلقی نشود.