گادتب: برخلاف تبلیغات دستگاه دروغپراکنی ارمنی و حامیانش، در واقع نسلکشی واقعی نه در خاک مپراتوری عثمانی بلکه در خاک آزربایجان رخ داد، آن هم در هر دو سوی آراز (ارس) و آن هم به دست خود ارمنیها.
تا جایی که این مساله یعنی توسل به قتلعام در گزارش کاچازنونی، نخستین نخست وزیر کشور ارمنستان، به کنفرانس حزب داشناک هم نمود یافته است. دستههای مسلح ارمنی و آشوری به سرکردگی چهرههایی همچون شامیان، آندرانیک و مارشیمون در هر دو سوی آراز کشتار گستردهای را علیه ساکنان غیرمسلح آزربایجان ترتیب دادند. کشتارهایی که هنوز هم تصور آن، دل هر انسان آزادهای را به درد می آورد.
باید بگویم که بازیگران داخلی و بازیگردانان خارجی این فجایع، با اجرای کشتارهای مذکور، دو هدف عمده را دنبال میکردند.
اول پاکسازی قومی در آزربایجان (در هر دو سوی آراز) و فراهم آوردن زمینه لازم برای تحقق سودای تشکیل کشور ارمنستان در داخل خاک آزربایجان
دوم گشایش جبهه نظامی جدیدی بر علیه امپراتوری عثمانی در جهت ضربه زدن به این امپراتوری.
ارمنیها پس از اسلام هیچگاه حکومت مستقلی نداشتهاند و اغلب در تابعیت حکومتهای مسلمان بودهاند حکومتهایی که اکثریت قریب به اتفاق آنها به دست تورکها تشکیل شده بودهاند
به هر حال، با آغاز روز ۲۷ اسفند ۱۲۹۶ شمسی، ۱۲ هزار مسیحی لجام گسیخته اعم از گروه های مسلح ارمنی و آشوری، شهر اورمیه را آماج جنایتهای خویش قرار دادند. درب خانهها شکسته شد، اموال موجود به غارت رفت و ساکنین این خانهها اعم از کودک٬ زن و مرد در آتش خشم آنان سوختند. خیابانها و کوچه های شهر مملو از اجساد قربانیان این فاجعه دردناک بود و حجم غارتها به حدی بود که غارتگران توان حمل تمامی اشیای غارت شده را نداشتند. عمق فاجعه به حدی بود که حتی خود سرکردگان هم غافلگیر شدند و قبل از اتمام مهلت ۲۴ ساعته، کمیته مسیحیان تشکیل جلسه داد و خواستار پایان بخشیدن به جنایات شد اما این جنایات تا پاسی از شب ادامه یافت…