گادتب: مناطق غربی آزربایجان که از سال ۱۳۱۱ ابتدائا به عنوان ایالت غربی آزربایجان نامیده میشد و سپس به عنوان آزربایجان غربی نامیده شد، در طی تاریخ شاهد حوادث سهمگینی بوده که تبعات این تجاوزات، قتل و غارتها بعدها در فضای سیاسی، فرهنگی استان به شکل آشکاری نمود پیدا کرد . از جمله مهمترین تبعات این اعمال زشت گذشته، هراس از سهم خواهی سیاسی، فرهنگی اولاد مسببان این جنایات میباشد که هر از چند گاهی با صدای بلند ایراد میگردد.
اصطلاح «سرزمین ادیان و اقوام» شاه کلید سهم خواهی اقوام غیر تورک آزربایجان در استان آزربایجان غربی میباشد که با هوشیاری مردم و مسئولین استان به خوبی مدیریت و تقریبا از زبانها افتاد. هیچ کس نمیخواهد توضیح دهد چرا اورمیه سرزمین ادیان و اقوام است و استان کردستان، گیلان، اصفهان، خراسان و حتی تهران سرزمین اقوام نیست. نگاهی گذرا به تاریخ دویست سال اخیر اورمیه و غرب آزربایجان علت نگرانی عمیق و عکسالعمل شدید اهالی اورمیه را از دامن زدن به اختلافات قومی توسط پارهای از مقامات ارشد استان که آگاهی کمی درباره تاریخ استان را دارند آشکار میسازد.
بدنبال دستگیری اوجالان در تورکیه اواخر بهمن ۱۳۷۷، گروههایی از اکراد با استفاده از آزادی نسبی ایجاد شده در دولت اصلاحات از استانداری آزربایجان غربی درخواست راهپیمایی علیه دستگیری اوجالان را نمودند. استاندار غریبه و اصلاح طلب افراطی- غریبانی- که کمتر اطلاعی از اوضاع احوال تاریخی منطقه و بویژه حوادث فوق داشت با تجمع اعتراض آمیز کردها در مقابل کنسولگری تورکیه موافقت کرده و مجوز صادر نمود.
مرحوم حسنی در خاطرات خود در این باره بوضوح مینویسد: «استان آزربایجان غربی و شهر اورمیه منطقهی حساسی است. دشمن همواره چشم طمع به این استان و مرکز آن دوخته است. اگر لحظهای کوتاه بیاییم و کنار بنشینیم ایادی بیگانگان دنبال آشوب و بلوا در این استان هستند. تجربه چندین ساله هم این حقیقت را به اثبات رسانده است. بنابراین من به مردم این استان بخصوص به مردم عزیز اورمیه از برادران شیعه، سنی و مسیحی توصیه میکنم هرگز به سرنوشت خود بی تفاوت نباشند. اگر کنار بنشینند افرادی مثل اسماعیل سمیتقوها، عبدالرحمن قاسملوها بر آنان سیطره خواهند یافت و شما با چشم خود دیدی که اینها اگر خدای ناکرده بر این شهر و استان مسلط شوند دیگر به هیچ کس اعم از کرد، تورک و ارمنی رحم نخواهند کرد. همانطوری که در زمان تسلط اسماعیل سمیتقو مردم از اورمیه فرار کردند، آوارهی کوهها و بیابانها شدند. حتی در بعضی شهرها به گدایی افتادند همان سرنوشت گریبان گیرشان خواهد شد. این پس ماندههای حزب دموکرات و کومله که فرزندان فکری و خلف همان اسماعیل سمیتقوها هستند هنوز هم در گوشه و کنار به کمین نشستهاند و به دنبال فرصت مناسب میباشند تا دوباره سر بیرون آورند. …» تخریب خانهها و مغازهها در خیابان دانشکده اورمیه با تظاهرات خشونت آمیز اکراد ادامه داشت و در این میان مرحوم حسنی سعی در برقراری تماس تلفنی با استاندار وقت غریبانی، فرماندار اورمیه، فرماندهان سپاه، نیروی انتظامی و حتی مسول اطلاعات استان بی نتیجه ماند. دشمن تا خود اطاق بحران آزربایجان غربی نفوذ کرده بود و میرفت تا اورمیه بدست تروریستها بیفتد ولی روز جمعه مرحوم حسنی اعلام کرد فردا کفن پوشان جلو شورشیان را خواهد گرفت.
در ادامه استاندار آزربایجان غربی را خطاب قرار داد و گفت: «تاسف من از مسول این استان است. از استاندار است که به وظایف محوری خود، همانا در مرحلهی اول که ایجاد امنیت و جلوگیری از آشوب و اغتشاش است به خوبی عمل نمیکند و بدین ترتیب بی کفایتی و عدم لیاقت خود را برای ادامه این مسولیت خطیر به اثبات رسانیده است. بنابراین وجود چنین استانداری در این استان به هیچ وجه برای من قابل تحمل نیست. خطاب به مسولین کشور عرض کردم هر چه زودتر این آقا را از این استان بردارند. او علاوه بر این که لیاقت و قدرت مقابله با آشوب را ندارد دست نیروهای نظامی و انتظامی را هم بسته است. مشکل اصلی ما قبل از ماجرای اوجالان وجود چنین افراد سست عنصر در مسولیتهای مهم استان است که زمینه را برای چنین غائلههایی مهیا میسازند که متاسفانه امام جمعهی موقت هم در پشت پرده با او هماهنگ بود و همکاری میکرد.» با اولتیماتوم حسنی اکرادی که برای تظاهرات مجوز گرفته بودند همه سازماندهیشان از هم گسست و آنروز غائلهی اوجالان به فراموشی سپرده شد.
غریبانی که از ۲۱ شهریور ۱۳۷۶ زمام امور استان آزربایجان غربی را در دست گرفته بود چهار ماه بعد یعنی در تاریخ ۱۳۷۸/۴/۵ عزل و بجای وی محمود میرلوحی استاندار آزربایجان غربی گردید.
دکتر توحید ملیکزاده