پنج‌شنبه , آوریل 25 2024
azfa

«میرزا باقر حاجی‌زاده» طنز پرداز و مبارز گمنام آذربایجانی

گادتب: از کسانی که دهه‌های ۲٠ و ۳٠ تبریز را دیده‌اند کمتر کمتر کسی است که نام حاجی‌زاده را نشنیده باشد، خصوصا بازاریان و کسبه تبریز. کسی که با طنز‌پردازی و شوخ طبعی زبانزد مردم شده بود و ادبیاتش همه را به خنده وا می‌داشت. کسی که در قافلانتی نمایش شورانگیز  کوراوغلو را اجرا کرد. با این وجود کنایه‌های نیش‌دارش به مذاق دولتی‌ها خوش نمی‌آمد و بارها او را روانه زندان کرد و سرانجام مجبور به ترک تبریز شد و به تهران رفت.

میرزا باقر پسر یکی از تجار متمول بازار تبریز بود که در سرای شیخ کاظم حجره داشت. از بچگی هوش و استعدادش او را از دیگران متمایز می‌کرد به همین دلیل پدر تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل او را به فرنگ بفرستد و هنوز بیست سالش نشده بود که پدر با هزار امید و آرزو پسر را روانه تفلیس کرد تا درس بخواند و دکتر شود.

او که استعداد عجیبی در هنر پیشگی و تقلید این و آن داشت تصمیم گرفت علی‌رغم نظر پدرش به جای تحصیل در علم پزشکی دنبال هنر پیشگی برود. یکراست رفت در کنسرواتوار تفلیس اسم نوشت. استادانش استعداد او را می‌ستودند. او هم خیلی زحمت کشید و چند سال از عمر و جوانی خود را روی این کار گذاشت و موفق به اخذ دیپلم هنرپیشگی و کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای تفلیس شد. بارها در سن باشکوه تئاتر دولتی شهر تفلیس، هنرنمایی کرد و با استقبال گرم تماشاچیان مواجه شد. دو سال نیز در دانشکده زبان تحصیل کرد. دیپلم زبان روسی گرفت و به استخدام دولت درآمد و معلم دانشگاه گردید و با دختری بنام ماریا ازدواج کرد.

اما نامه‌ای از پدرش که سخت مریض است به دستش می‌رسد و او را به تبریز می‌کشاند.  وقتی به تبریز می‌رسد می‌بیند که پدر از دنیا رفته و عمویش تمام دارایی و اموال او را بالا کشیده است و با جعل اسناد که آن زمان کار سختی نبود همه را به نام خود کرده است. میرزا باقر به هرجا می‌رود با در بسته مواجه می‌شود و آخر سر نمی‌تواند به حقش برسد و همین جا است که زندگی سخت و پر مشقت او آغاز می‌شود.

در آن روزها نمایش به زبان تورکی را ممنوع کرده و تماشاخانه‌های تبریز بسته شده بود. تماشاخانه ارک تبریز در سکوت محض فرورفته بود. حاجی‌زاده با تلاش چندین ماهه موفق به اخذ مجوز نمایش در تالار ارک تبریز شد. هنرپیشه‌های تبریز بدلیل تعطیلی تماشاخانه‌ها و تعقیب پلیس به قهوه‌خانه‌ها پناه برده و در آنجا به بذله‌گویی و نقالی مشغول بودند. حاجی‌زاده آن‌ها را از گوشه و کنار شهر جمع کرده و با سرپرستی و کارگردانی خودش گروهی را تشکیل داد. دو ماه به سختی تمرین کردند اما چند روز مانده به اجرا، رئیس پلیس سیاسی تبریز مطلع شد که متن نمایشنامه تورکی است و از اجرای نمایش ممانعت به عمل آورد.

این شکست روحی سال‌ها هنرپیشه‌های تبریز را به انزوا کشاند تا اینکه شهریور ۱۳۲۰ رسید. حاجی‌زاده این بار هم از فرصت بهره برده و آکتورال هنری آزربایجان را تشکیل داد. این گروه عصر هر جمعه به روی سن می‌رفت و در این اندک زمان باعث رونق تئاتر آذربایجان شد.  حاجی‌زاده با عشق وافری تئاتر دولتی آذربایجان را راه اندازی کرد و در مدت یکسال آثار فراوانی از ا«ؤزئییر حاجی‌بئیگ‌او» و سایر نمایشنامه نویسان آذربایجان را به صحنه برد و با ایفای نقش در نمایشنامه‌های شاه‌ اسماعیل، آرشین مال‌ آلان، کوراوغلو، مشدی عباد و آنامین کیتابی شور عجیبی را به تبریز هدیه کرد.

او نزدیک سی سال زندان و شکنجه در زندان‌های پهلوی و  دربدری و سختی را تحمل کرد تا اینکه در یکی از شب‌های زمستان ۱۳۵۴ تنها و بی‌کس در پاساژ قاباغی تبریز، همان جائی که روی یک چارپایه می‌نشست و دیده‌ها و شنیده‌هایش را تعریف می‌کرد، چشم از جهان هستی فرو بست. صبح جسد او را به عنوان مجهول الهویه به قبرستان طوبائیه بردند و غسال قبرستان هنگام غسل بزرگمرد تئاتر آذربایجان را شناخت. و این پایان تراژدی زندگی بزرگمرد تئاتر آذربایجان بود… روانش شاد.

 شرح زندگی میرزا باقر حاجی‌زاده در کتاب حاجی زاده به قلم سعید منیری آمده است.

دوباره امتحان کنید

خلیل مختاری نیا: ارمنستان؛ سرزمین و جغرافیایِ تاریخیِ تُرکان

 گادتب: ارمنستان کنونی در طول تاریخ همواره جزئی از خاک و سرزمین تورک بوده است؛ …

حمید مطهری سرمربی موقت تراختور شد

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، با اعلام هوشنگ نصیرزاده حمید مطهری به کادر فنی تراختور …