گادتب: اگر «بیانیه ۱۲ شهریور» و «مرامنامه فرقه دموکرات آذربایجان» را بنیانهای گفتمانی فرقه دموکرات آذربایجان تلقی نماییم، گزینهی دوم از هر لحاظ جامعیت بیشتری نسبت به گزینهی اول دارد، که قطعا از بایستههای آن زمانی تبعیت میکند. چنانچه نویسندگان و امضا کنندگان بیانیه ۱۲ شهریور عزمشان را نسبت به اجرایی کردن اصل انجمنهای ایالتی و ولایتی -قانون اساسی مشروطه- جزم نموده بودند تا راهی برای از میان برداشتن تبعیضها علیه آذربایجانیها بگشایند. اما زمانی که ناکار آمدی سیستم را بیش از پیش لمس نموده و امکان عملی ساختن برنامههایشان را در امتداد و زیر مجموعه سیستمی فاسد امکان پذیر نیافته و حتی پس از گذشت ۴۰ سال از تصویب قانون اساسی مشروطه ارادهای در مرکز مبنی بر اجرای مهمترین اصل را ندیدند، تنها در فاصلهی زمانی ۳۷ روز (پس از انتشار بیانیه ۱۲ شهریور) با انتشار «مرامنامه فرقه دموکرات آذربایجان» یک قدم نسبت به خواستههای قبلیشان پا فراتر نهادند.
«مرامنامه فرقه دموکرات آذربایجان» شامل مقدمه، ۹ اصل، ۵۱ ماده و مقادیری تبصره، طیف وسیعی از مطالبات جامعهی آن روزهی آذربایجان را مطرح میکند. همانگونه که متن مرامنامه معرف آن است مطالبات آذربایجان همگی در عرض یکدیگر مطرح شده و اولویتی برای مطالبات در کار نیست. مسائل عمومی سیاسی، اقتصاد و تجارت، کشاورزی، فرهنگ، بهداشت، ادبیات، هنر و مطبوعات، مساله ملی، امور قضائی و ارتش همان نُه مادهایست که از دل واقعیتهای اجتماعی آذربایجان بر آمده -و به مانند برخی احزاب تاریخ معاصر ایران- ساخته و پرداختهی تئوریسینهای خانهی تیمی نشین نبوده و نیست.
همچنین در امتداد این مرامنه سرمقالههای روزنامه آذربایجان نیز تفسیر و مصداقی عینی از اصول کلی آن را به دست میدهد. همین ارتباط با واقعیتهای اجتماعی، فرقه دموکرات را بر خلاف جنبش مشروطه و نهضت آزادیستان(که صرفا در سطح یک انقلاب سیاسی باقی ماندند) مسبب تحولات اجتماعی عظیمی نموده و با تکیه بر آن به کسب پایگاه اجتماعی بی بدیل نائل آورد. زیرا سردمداران فرقه نیک میدانستند که برای تفهیم مفاهیمی انتزاعی همچون هویت، ملت، وطن و… به تودهی مردم بایستی آنها را در پیوند و امتداد معضلات اجتماعی -قابل لمس برای مردم- که ناشی از تبعیضهای سیستماتیک آریانیستی بود، مطرح و تبلیغ نمایند، تا همان مفاهیم انتزاعی نزد مردم مورد قبول واقع شود. از این رهگذر نیز آذربایجانیها جهت رفع معضلات اجتماعی و فرهنگی خویش رهبری سیاسیشان را به دست فرقه بسپارند.