گادتب: شعری که آقای اردوغان خواند، بیشتر از آن که یک شعر سیاسی باشد، یک شعر فولکولوریک آزربایجانیست.
ملت آزربایجان حتی قبل از جدایی نیز شعر «آراز آراز» را به علت علاقهی وافر به طبیعت میخواندند، این یکی از بیشمار شعرهایی بود که سینه به سینه خوانده و منتقل شده بود، اما بعد از جدایی آزربایجان و دور ماندن ملت از برادران و خواهران و عزیزانشان، آنها با نگاهی گلهمند به رود آراز (ارس) این شعر را تغییر دادند.
این شعر هنوزم خوانده میشود و احساسات دلتنگی و جدایی مردم این سرزمین از همدیگر را بیان میکند، دنیای دیپلماتیک و سیاست شاید هیچگاه نتواند احساسات پنهان شده در این شعر را به خوبی درک کند، اما این شعر از درون ملتی برخواسته که سالیان سال با احساسات نهفته در آن زندگی کرده بدون آنکه به مرزهای سیاسی فکر کند. اما چیزی که این شعر را به یک شعر سیاسی بدل میکند تفکر رسوبکردهی پانایرانیسم است که به جای پذیرش آزربایجان به عنوان ملتی با جایگاه فرهنگی، زبان و فولکولور مستقل و متفاوت، در پی انکار و همسانسازیست. انکار شخصیت آزربایجان و سیاستهای آزربایجانزدایی در ایران محصول همین تفکر است.
همین تفکر است که به جای قبول و احترام به همدیگر، در بین مردم کشور تخم تفرقه میافکند و کینه درو میکند.
برای نمونه، آلودهشدگان به این تفکر که تجمع حمایتی مردم آزربایجان از برادرانشان در شمال آراز را برنمیتافتند و با باتوم پاسخ میدادند، دیروز با تعداد انگشت شمار و با امنیت کامل در مقابل کنسولگری تورکیه در تبریز تجمع فرمایشی برگزار کردند تا به نمایندگی از مردم آزربایجان افکار عمومی را به بازی بگیرند اما غافل از آنکه آنها نمیتوانند و شایدم نمیخواهند تلاطم روح ملی آزربایجان را بینند.
این روزها مردم آزربایجان در اعتراض به این نوع از افکار پانایرانیسمی شعر «آراز آراز» را زمزمه کرده و باهمدیگر به اشتراک میگذارند.