گادتب: بیستویک آذر تلخترین روز تقویم ترکمنهاست. در سال 1881 میلادی در این روز با انعقاد قرارداد “آخال” سرزمین ترکمنها به دو قسممت تقسیم شد و درست یکماه بعد، قلعه گؤکتپه به عنوان آخرین سنگر ترکمنها سقوط کرد. ترکمنها در سالهای پیش از آخال ( از اواخر دهه 1850 تا 1880) به خاطر کمک بزرگی که به قاجارها کرده بودند، از موقعیت سیاسی قابل ملاحظه و اقتصادی برخوردار بودند که همه چیز با آخال رو به زوال نهاد.
ضربه بزرگ آخال به فرهنگ ترکمنها وارد شد. آنها در طول سیصد سالی که تحت سیطره دولت شیعی صفوی قرارگرفته بودند، همچنان برای تحصیل به شهرهای سنی مذهب ترکستان میرفتند و رابطه فرهنگی خود را با بدنه اصلی فرهنگی و تمدنی خود حفظ کرده بودند. برای مثال مختومقلی مدتی در بخارا و سه سال در مدرسه شیرغازی خیوه تحصیل کرد و شعر زیبای گؤزل شیرغازی را هنگام وادع با آن مدرسه سرود. جداشدن ترکمنها از ترکستان بزرگ باعث عقبماندگی آنها در عرصه علم آموزی نیز شد. چنانکه در سالهای بعد از آخال دیگر به مانند گذشته شاهد ظهور شاعران و عالمان بزرگ ترکمن نیستیم؛ چون نحوه زیست ترکمن صحرا بیشتر عشایری بود و این منطقه برای علم آموزی به شهرهای بزرگ و مدارس مذهبی ترکستان نیاز داشت.
ضربه اقتصادی قرارداد آخال نیز سهمگین بود. مرزبندی بین دو کشور باعث محدود شدن گستره تحرک عشایری ترکمنها و به تبع آن محدود شدن قدرت دامپروری و حتی از دست دادن زمینهای کشاورزی نیز شد؛ که ناگهان خورشید از شرق طلوع کرد و ژاپن در سال 1904 شکست سختی به روسها تحمیل کرد و به گردن کلفتی سیصد ساله تزارها پایان داد. پیروزی ژاپنیها در توفیق انقلابهای روسیه، مشروطه ایران و تنظیمات عثمانی بیتاثیر نبود. ژاپن به مانند یک منجی روسها را چنان گیج کرد که بیست سال اوتوریته و اقتدار آنها را در ترکمنستان فرو ریخت و ترکمنها دوباره به روزهای همبستگی بازگشتند.
سالهای سخت 1924 و 1925 از راه رسید. ابتدا ترکستان بزرگ توسط استالین به پنج کشور تقسیم و تجزیه شد و حیات فرهنگی یکپارچه آنها محدود گردید. سپس رضاشاه بر تخت سلطنت نشسته و در دوازده آبان 1304 قشون سرکوبگر خود را وارد گنبد کاووس کرد. روی کار آمدن رضاشاه علاوه بر اینکه همه خسرانهای آخال را دوباره احیا کرد به تجارت ترکمنها نیز ضرب زد. نزدیکی جعفربایها به استرآباد و سواحل شرقی خزر باعث شده بود تا آنها بوسیله کشتیهای تجاری با بندرانزلی و باکو دادوستد کنند که آن هم در دروه رضاشاه از بین رفت.
با آغاز جنگ جهانی دوم و اخراج رضاشاه از ایران و همچنین حمله آلمان به شوروی ترکمنها دوباره از فرصت استفاده کرده و دست به قیام زدند. برای همین است که ویلیام جورج آیرونز در کتاب «کوچنشینی راهی برای سازگاری سیاسی» نوشت: در ترکمن صحرا هیچ نوع حکومتی به غیر از نهادهای بومی خود ترکمن وجود نداشت (ص 643).
نوشته شده به تاریخ اول دهه دوولن در تقویم طبیعی ترکمنی «قرهبی»
ابراهیم رشیدی(ساوالان)