گادتب: محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش، استعفا داد تا ظاهراً خودش را برای نمایندگی مجلس آماده کند! بطحایی، طرحهای نژادپرستانهای همچون “ممنوعیت استخدام معلمان لهجهدار (=دو زبانه)” و ” تست بسندگی زبان فارسی” برای کودکان دو زبانه را در کارنامه وزارت خویش ثبت کرد. هرچند اجرای این طرحها به خودی خود با مفاهیمی همچون “عدالت استخدامی” و “عدالت آموزشی” منافات داشت، لکن قرار گرفتن “دو زبانگی” در هر دو طرح مزبور در کنار بیماریها و معلولیتهای جسمی و ذهنی، ضمن اینکه توهین مستقیم به اکثریت چشمگیر شهروندان کشور چند زبانه ایران محسوب میشد، بیانگر میزان دشمنی بطحایی با زبانهای مادری نیز بود. از همین رو بود که وی طرح “ممنوعیت تکلم به زبان مادری” در مدارس را نیز به کارنامه خویش افزود تا فضا را برای زبانهای مادری تنگتر از قبل نماید.
البته نگرشهای تنگنظرانه آقای بطحایی منحصر به این دو مورد نبود، بلکه وی در طول مدت وزارت خویش، حتی یک بار هم که شده، اشارهای هر چند کوتاه به زبانهای مادری میلیونها دانشآموز غیر فارسزبان ننمود.
مراتب فارسگرایی وی به حدی بود که حتی از به کار بردن عبارت “زبان مادری” نیز خودداری میکرد و هرگاه هم که مورد انتقادات شدید طرفداران زبانهای مادری قرار میگرفت با ژستی دلسوزانه و اصلاحطلبانه از لزوم اهمیت دادن به “زبانهای محلی” سخن میگفت. لکن، حتی در همان سخنان کوتاه خویش نیز ضمن اینکه اهمیت زبانهای مادری را تا حد زبانهای محلی پایین میآورد، همچنان تأکید مینمود که اهمیت دادن به زبانهای محلی (یعنی همان زبانهای مادری) در حد دو ساعت درسی در طول یک سال تحصیلی نباید موجب غفلت از جایگاه زبان فارسی شود! اینکه چگونه امکان دارد اختصاص دو ساعت درسی به زبانهای مادری در طول یک سال تحصیلی که تمامی درسهایش به زبان فارسی میباشد، بتواند به جایگاه زبان فارسی لطمه بزند، امری است که تنها یک ذهنیت متعصب افراطی میتواند آن را تصور کند.
با این حال، کارنامه سیاه بطحایی تنها محدود به موضوع زبانهای مادری و تضییع حقوق استخدامی و آموزشی اکثریت چشمگیر شهروندان کشور چند زبانه ایران نمیشود. بلکه عدم رسیدگی به مطالبات صنفی و معیشتی فرهنگیان کشور، بلاتکلیفی طرح رتبهبندی معلمان، عدم تحقق عدالت آموزشی در حوزه گسترش و نوسازی فضاهای آموزشی به خصوص در مناطق محروم کشور، وقوع فجایع متعددی برای دانشآموزان از مدرسهای در غرب تهران گرفته تا زاهدان و تاکستان… نیز در کارنامه مردودی وی به چشم میخورد. افزون بر آن، وی با شعار پرطمطراق “اختیاردهی به مدیران مدارس” عملاً مدیران مدارس را مجبور نمود که برای تأمین هزینههای جاری مدارس دولتی به هر کس و ناکسی متوسل شوند…
علیرغم مطالب فوق، به عنوان کسی که در این یکی دو سال چندین بار از اقدامات و اظهارات بطحایی به تندی انتقاد کردهام نمیتوانم از استعفای وی خوشحال باشم. چون میدانم که فرد بهتری جایگزین وی نخواهد شد و درب وزارت آموزش و پرورش همچنان بر پاشنه سابق خود خواهد چرخید.